مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل
سری که خسته، شکسته، به بستر افتاده چـقدر زخـم بر این سـر، مکـرر افـتاده
به جنگهای فراوان، بر این سرِ پُر شور چـقـدر زخــمـه بـه راه پـیـمـبـر افـتـاده
چه شد که حال، ز یک ضربه، سر ز هم پاشید مگر چه تـیغِ جـفـایی بر این سر افتاده
ز تـیـغِ زادۀ مـلجـم، که بود زهـر آلـود چنان شدَهست، که از کـار پیکـر افتاده
به کوچه مردم کوفی، به خنده میگویند: که هـیچ بـاورمان نیـست حـیـدر افـتاده
ز خـونِ فـرقِ پـدر، زیـنبِ پـرسـتارش بـه یـادِ بــسـتـرِ خـونـیـنِ مــادر افـتـاده
ز حرفِ زیرِ لبش با حسین، معلوم است نـگــاهِ بـیرمــقِ او بـه کــوثــر افـتـاده
کـمی ز کـاسـۀ شـیـرِ یـتـیـمهـا نـوشـیـد ولـی دگـر نــفــسِ او بـه آخــر افــتـاده
چه شد که شیر بدستان، شدند نیزه بدست!؟ یتیمِ کـوفه رهَـش سـوی لشکـر افـتاده!
به زیر پای همین قوم، دست و پا میزد ندیـد جـسمِ حـسیـنش، که بیسـر افـتاده
چه خوب شد که ندید آن ذبیحِ عطشان را ندیـد خـنجـرِ کـوفی، به حـنجـر افـتـاده
|